عرفان بهعنوان یکی از علوم الهی، علمی برای شناخت حق و صفات اوست. این علم در اصل به تلاش انسان برای شناخت خود و خودسازی اشاره دارد. اندیشه و عرفان در همه کشورهای دنیا بر این باور است تا زمانی که انسان خود را بهخوبی نشناسد و از اصلیترین هدف، یعنی شناخت حق، دور شود، سرانجام مطلوبی نخواهد داشت؛ بههمین دلیل، عرفا و علما اهمیت بسیاری را به خودشناسی داده و بر این مبنا، خودشناسی را پیشنیازی برای شناخت خدا قلمداد کردهاند.
عرفان بهعنوان یک عامل درونی، به پاکسازی و دگرگونی باطنی انسان کمک میکند. هدف اصلی این علم، بازسازی و توسعه فردی است. عرفان را میتوان بهعنوان یکی از ابزارهای اساسی برای مبارزه با نفس و اشتیاقات نفسانی فرد توصیف کرد. عارفان، با آگاهی، پاکسازی درونی و بهرهگیری از علم و عرفان، به منظور بهدست آوردن معرفت الهی و دستیابی به سعادت ابدی، تلاش میکنند.
عرفان چیست؟
قبل از اینکه انواع اندیشه و عرفان در کشورهای مختلف جهان را بررسی کنیم، باید اول بدانیم که عرفان چیست. عرفان یکی از مفاهیم عمیق و گسترده در جهان فلسفه و دین است که دو بعد مهم دارد:
عرفان از یک سو، بهعنوان علمی برای خداشناسی محض، قصد شناخت حقایق الهی و ارتباط عمیق با وجود مطلق را دارد.
از سوی دیگر عرفان با اعتقاد و عشق مطلق به خدا، تمامیت وجود الله و دائمی بودن او در همه جوانب و زوایای زندگی و کائنات را بررسی میکند.
در مفهوم خاص، عرفان برای پیدا کردن حقایق واقعی از طریق کشف و شهود تلاش میکند. درواقع، اندیشه و عرفان یک مجموعه شگفتانگیز از ارزشهایی است که در مکاتب مختلف فلسفی جهان مشاهده میشود. این علم همه عقاید و ادیان الهی را در خود جای میدهد. واژه «عرفان» از کلماتی مانند «میستیک» یا «گنوسیسم» گرفته شده است که به معنی «مرموز، پنهانی، مخفی» هستند و ارتباط مستقیم و شخصی با خداوند از طریق شهود و تجربه باطنی ممکن میسازند.
عارف چه کسی است؟
این عارفان هستند که اندیشه و عرفان در کشورهای مختلف جهان را گرامی میدارند؛ پس اول باید بدانیم که عارف چه کسی است؟ عارف، در لغت به معنای شناسنده و در اصطلاح، به کسی میگویند که به واسطه حضور الهی، به مرتبه شهود و شناخت اسماء و صفات الهی دست یافته است. درواقع عارف، انسانی کامل است که با شناخت خود، پاکسازی درونی و جستجوی معنای وجود، به مرتبه شناخت حقیقی رسیده است.
دل عارف، بهعنوان مرکز شناسایی، به شناخت وجود مطلق پرداخته و آن را از طریق شهود تجربه میکند. عارف، در این مرحله، به فناء در الله دست یافته و سعی دارد به بقایی در الله برسد و وجود خود را در وجود ابدی تثبیت کند.
در این حالت، دل عارف از هرگونه آلودگی پاک میشود تا نور حقیقت را به خوبی تجلی دهد. او از راه دل به معرفت حقیقی دست یافته و جز حقیقت وجود را نمیبیند؛ به این ترتیب، عارف با وجودی عاری از هرگونه آلودگی، به شناخت واقعی و حقیقت آگاهی میرسد.
تاریخچه اندیشه و عرفان
عرفانشناسی، پیشینه تاریخی نسبتا قدیمی دارد و شاهد آثار وجودی عارفان بزرگ و پژوهشگران عرفانی در این زمینه از زمانهای خیلی دور هستیم. در کتب و آثار محققین، هر از چند گاهی بین مسائل عرفانی در حوزه نظری و عملی بحثهای فراوانی بوده است. عرفانشناسی در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی در غرب رایج شد و با گذر زمان توسعه پیدا کرد. عارفان آلمانی، فرانسوی و حتی انگلیسی، همواره در تلاش برای مقایسه اندیشه و عرفان در ادیان و مکاتب مختلف بودند.
در نیمه دوم قرن بیستم، بزرگانی در این حوزه ظهور پیدا کردند که در میان آنها میتوان «هانری کربن»، «ایزوتسو» و «آن ماری شیمل» را اشاره کرد که در عرفان پژوهشی و بحثهای تطبیقی پیشرفتهای قابلتوجهی داشتند. این تحولات منجر به فراگیر شدن مجدد عرفان اسلامی، بهویژه عرفان شیعی در میان غربیها شد.
باوجود همه این تلاشها، در دنیای پیشرفته غرب با تکنولوژی مدرن اطلاعرسانی، هنوز بسیاری از مفاهیم و آموزههای توانمند و سازنده عرفان به درستی درک نشدهاند. این امر در تحقیقات آکادمیک آنها نیز مشهود است؛ زیرا پژوهشهای انجامشده تاکنون، بهصورت تاریخی عمل کرده و عمق و اساس مسائل و اهداف عرفانی را بهطور کامل آشکار نکردهاند.
اندیشه و عرفان در کشورهای جهان
کشورهای مختلف دنیا، علوم عرفانی مخصوص به خود را دارند. نخستین فردی که در شرق به بررسی عرفان اسلامی و هندویی پرداخت، ابوریحان بیرونی بود. او نقش بسیار مؤثری در تحقیق پیرامون آئین هندوان و آشنا کردن مسلمانان با عرفان هندوئی داشت. ابوریحان معتقد بود که بین عرفان اسلامی و هندویی تشابهات فراوانی وجود دارد و شباهتهایی بین اندیشههای بایزید، حلاج و شبلی با مکتب «پاتانجل» هندویی که شبیه عرفان صوفیانه بود، پیدا کرد.
عرفان بهعنوان یک مقوله درونی و اصیل اسلامی، با تأکید بر پایههای قرآنی و روایی، از منابع دینی سرچشمه گرفته است؛ اما در طول تاریخ، در عرفان اسلامی برخی اشتباهات رخ داده است که باعثشده عرفان اسلامی به عرفان صوفیانه شناخته شود؛ بااینحال، این ادعا بهطور کامل درست نیست.
باید توجه داشت که در متصوفه، هیچ نظریهای بر مبنای ضدیت با اسلام و عناد با آن وجود ندارد و متصوفین نسبتبه اسلام، صمیمیت و خلوص کامل داشتهاند. درواقع، عرفان متصوفه، بهعنوان یکی از جنبههای اسلام، توسط متصوفین با روحانیت اسلامی و اصول دینی ارتباط نزدیک دارد و هدف آن نهایتا خدمت به اهداف و ارزشهای اسلامی خواهد بود.
سخن پایانی
عرفان به معنای جداسازی روح از جسم، رسیدن به حقیقت الهی، دست کشیدن از خویش، فانی شدن و رسیدن به مقام والاست. اندیشه و عرفان در کشورهای دنیا و ادیان مختلف، تفاوتهایی دارد؛ اما درنهایت همه اصول عرفانی در دنیا یک هدف واحد دارند و آن رسیدن به حقیقت الهی است. عرفان بر اصولی مبتنی بر تقوا، زهد، اخلاق الهی و رهایی از هر عامل نفسانی تأکید دارد. ازاینرو، هر فردی که قصد پیوند با الهیات و رسیدن به مراتب عالیه اخلاقی را دارد، میتواند در راه عرفانی قدم بردارد و به این مقامهای نیکو برسد.